گناه شهادت دروغ
شهادت دروغ از آن دسته گناهانی است که شاید صحبت زیادی درباره آن نمی شود و خیلی ها آن را با توجیهات زیاد درپوش می گذارند و خود را از عذاب وجدان آن رها می کنند.
شاید در زندگی خیلی از ما موقعیتی پیش بیاید که در پی آن بخواهیم برای دوستان یا آشنایان خود درباره موضوعی شهادت بدهیم.
چرا شهادت دروغ می دهیم؟
گاهی اصلا در ماجرا نبوده ایم و صرفا به خاطر آشنایی یا اعتماد به شخص مقابل، به نفع او شهادت می دهیم.
گاهی هم در دل ماجرا بوده ایم و مطمئن هستیم که داستان از چه قرار است..
حساب این اطمینان جداست…اما فریاد از آن روزی که ندانسته و فقط به خاطر اعتماد به شخص مقابل پا به محکمه یا جمعی برای شهادت بگذاریم…
اصل شهادت دادن یعنی که انسان شاهد کاری باشد، خودش شخصا دیده باشد یا در محل حضور داشته باشد؛ نه اینکه به قول دیگران اقدام به شهادت دادن کند..حالا طرف هرکه می خواهد باشد! انسان باید بداند که وقتی خودش در ماجرایی بیننده نبوده نباید وارد داستان شود.
حالا شخص به خاطر علاقه و احساسش به دیگری یا پول یا هر دلیل دیگری، به محکمه می رود و موضوعی را به نفع آشنای خود و ضرر طرف مقابل شهادت می دهد در حالی که اصلا شاهد آن ماجرا نبوده است! چطور می شود که به این موضوع فکر نکند که خداوند ناظر و بینا در امور است؟
چطور فکر نمی کند که او نه تنها گناه دروغ گویی را به گردن خود می اندازد چون همانطور که گفتیم اصل شهادت دادن در او نبوده، که گناه شهادت دروغ را نیز مرتکب می شود.
چه بسیار پرونده هایی که با شهادت های دروغ به ضرر دیگری تمام می شود. شاهدان دروغین فکر می کنند که زرنگی کرده اند و برنده اند اما..نمی دانند که خداوند از حق مظلوم نمی گذرد و آنها را هم در دنیا و هم در آخرت به جزای اعمالشان می رساند.
اگر پای مان به دادگاه و امور قضایی باز شد؛ اگر بنا بود برای یک قرار داد بین دو نفر شهادتی بدهیم؛ اگر موضوعی پیش آمد و خواستیم به دفاع از آشنایمان شهادت بدهیم..یادمان باشد که اگر کلمه ای..حرفی به دروغ بگوییم..حتی اگر 90 درصد جملات مان درست باشد و 10 درصد را دروغ بگوییم… نامه ورود به جهنم را به دست خود داده ایم.
خداوند به ذره ذره اعمال و گفتارمان ناظر است..پس مراقب باشیم تا کلمه ای و حتی اشاره ای از ما شهادت دروغ علیه کسی نشود.